مقدمه
 
مهدی موعود
سه شنبه 15 شهريور 1398برچسب:, :: 16:17 ::  نويسنده : امین

                                                                     به نام خدا

سلام 

از توجه شما متشکرم در این قسمت قصد داریم در بارهی امام زمان صهیونیسم در اخر الزمان ودر گوشه ای در باره ی فراماسونری بحث کنیم.

                                                     با ارزوی موفقیت شما



نظرات شما عزیزان:

mh.gole lale
ساعت18:29---27 شهريور 1390
تبليغات X
از هر کجا-از هر دری
فتوبلاگ +نوشته های روزانه

پناهگاه جهان(مهدی فاطمه)عج...
دیرگاهی است پناهنده ی این درگاهم بلکه عمری است که خاک ره این خرگاهم

گرچه درهر نفسی کالبدم می میرد بامید تو بود زنده ، دل آگاهم

گاهی از ذوق لبت لاله صفت می شکفم گاهی از شوق قدت شمع صفت می کاهم

گر برانی زدرم ازهمه درویشترم ور بخوانی به برم ور همه شاهان شاهم

گر بود خشم تو، در خطه ی خاکم ماهی ور بود مهرتوبر قبه ی گردون ، ماهم

پرتوی گر زتو تابد به من ایچشمه ی نور! شجر سینه ی سینا ولسان اللهم

طور نور است به اشراق تومارا ظلمات خضرم ار سایه ی لطف تو بود همراهم

گر زچاه غم ونفرت تو نجاتم بخشی یوسف مملکت مصرم وصاحب جاهم

تیشه ی ریشه کن قهر تورا من کوهم کهربای نظر لطف تورا من ، کاهم

بستان داد من از طالع بیداد گرم ورنه درخرمن گردون زند آتش ، آهم

تیره وتار شد ازدود دل آئینه ی فکر ترسم آن آ ینه ی حسن جهان آرایم

مفتخرخاک ره گوشه نشین در تواست بهر او گوشه ی چشمی زشما می خواه *

*-سرود های مهدی-صص12-13-گردا<رنده:حسین حقجو-انتشارات قلم -قم

+ نوشته شده در جمعه هجدهم شهریور 1390ساعت 19:4 توسط mha3131 | یک نظر

-------------------------------------------------------- ------------------------

تویی زحال دل من گواه مهدی جان
تویی زحال دل من گواه ، مهدی جان که کرده هجر تو،روزم سیاه ، مهدی جان

فروغ دیده ی درماندگان بی یاور به سائل در خود کن نگاه مهدی جان

فقیر، دست گدایی به که؟ دراز کند منم گدا وتویی پادشاه ، مدی جان

بیا بیا که به بازارآرزوها یم متاع من همه شد اشک وآه ، مهدی جان

اگر زگرد گنه دیده ام ندیده تو را بر آورش تو زگرد گناه ، مهدی جان

گراشتباه بود راه ورسم زندگیم مرا بدر کن ازاین اشتباه ، مهدی جان

برای مادرپهلو شکسته ات ، زهرا بغیر تو که؟ بود دادخواه، مهدی جان

به انتظار توشد پیر(کربلایی) بس بمانده دیده ی حسرت به راه ، مهدی جان

بچاه جهل گر افتاده ام زنادانی زراه لطف برآرم زچاه ، مهدی جان

زجور زخم زبانها دلم بدرد آمد دوایدرد تویی ازالاه ، مهدی جان

بحق خون شهیدان راه آزادی بگیردست من بی پناه ، مهدی جان-----

صاحب زمان

ای مایه ی آمید یا صاحب الزمان جانم بلب رسید یا صاحب الزمان

ای کشتی نجات ،ای حجت خدا! ای منجی بشر، سلطان ورهنما

دل طالب توهست بردیدنم بیا شد دیده ام سپید ، یا صاحب الزمان

دیگر نمانده تاب ،خورشید دین! بتاب کن روز شیعیان، روشن چو آفتاب

از کثرت گناه ، عالم در انقلاب کی ؟ می شوی پدید، یا صاحب الزمان

ای منتظر! شده دنیا پر از فساد از پرده شو برون در راه عدل وداد

باذوالفقار خود ، بر پا نما جهاد جدت شده شهید یا صاحب الزمان!

لطفی کن وبیا ، قرآن بود غریب احکام آن بود نزد بشر عجیب

قرآنیان شدند در خدعه وفریب لطفی نما بیا ، ای بهترین حبیب!*

*-اثرطبع نادعلی کربلایی -به نقل ازارمغان کربلا-صص:302-304-موسسه مطبوعاتی خزر-تهران





+ نوشته شده در جمعه یازدهم شهریور 1390ساعت 2:2 توسط mha3131 | یک نظر

-------------------------------------------------------- ------------------------

شدم زهجر رخت بیقرار ، مهدی جان
شدم زهجررخت بیقرار ، مهدی جان کشد مراغم این انتظار، مهدی جان

نه آنکه سوخت فراق تو ،جان من تنها بسوخت جان جهان زاین شرار، مهدی جان

بهار بی گل روی تو بی صفاست ،یقین چرا که بی تو نباشد بهار ، مهدی جان

زیمن بودنت بر پاست این جهان ، ورنه نبودکون ومکان پایدار ، مهدیجان

تویی که مظهرعدلی ودادوصلح وصفا بقی وحجت پروردگار، مهدی جان

شریعت نبوی را تو حامی ای ویقین که نیست جزتو شریعت مدار ، مهدی جان

عدو کشد صف وقصد هدم دین دارد بیکه جز تو بدین نیست یار ، مهدی جان

بر آستانه ی چشمم بیا قدم بگذار که جان به راه تو سازم نثار ، مهدی جان

بیاکه چشم جهاندرره تو منظر است رمدکشیده وهم اشکبار ، مهدی جان

بیا زپرده ی غیبت برون که دشمن دین کند زصولت ماهت فرار مهدی جان

بیا سریر عدالت تو نصب کن که تویی یگانه مرد عدالت شعار ، مهدی جان

بیا که خصم زهر سو نموده حمله بدین بیا که شیعه ندارد قرار ، مهدی جان

بیا ومرهم ودارو بدرد مادر نه که شد زضربت در، بی قرار ، مهدی جان

بیا که(عابدی ) خسته دل زفرقت تو مدامش ، آه وفغان گشت کار ، مهدی جان*

*-صص60-61-کتاب سرودهای مهدی -گرداورنده :حسنحقجو-قم-انتشارات قلم

+ نوشته شده در دوشنبه هفتم شهریور 1390ساعت 1:46 توسط mha3131 | نظر بدهید

-------------------------------------------------------- ------------------------

ای فلکگردی خراب بردی آخر بوتراب
ای فلک کردی خرا ب بردی آخر بوتراب(2بار

جملگی ای شیعیان بر سینه وبر سر زنید عندلیب آسا زدل افغان یا حیدر زنید

ازشرارآهتان آتش به خشک وتر زنید جای دارد گر که خون باری زدیده جای آب

آن شهنشاهی که دارد بر وجودش افتخار ماسوی ، لوح وقلم سکان عرش کردگار

آنکه اندر قبضه اش لا سیف الا ذوالفقار حجت حق ابن احمد ختمی مآب

گشت در مسجد روان چون خسرو ملک حجاز از برای طاعت حق تا بگذارد نماز

کرد بازی نقش خود را بس جهان حیله ساز از جفای ناکسی شد لنگر ایمان خراب----

سر نهادی چون به سجده مرشد روح الامین ابن ملجم چون اجل برجستآندم از کمین

تیغ بیداد وستم را زد به فرق شاه دین عروه الوثقی دین افتاد بر روی تراب-----

جبرئیل از این عزا بر سینه وبر سر زنان قد قتل گویان به ما بین زمین وآسمان

ای فلک ظلمی که پنهان داشتی کردی عیان شرمت آخر تا بکی بر بردن خوبان شتاب--

عندلیبان گلستان نبی در شور وشین مجتبی از یکطرف گریان واز یک سو حسین

لولوء مرجان شان جاری برخسار از دوعین زینب وگلثومدر آه وفغان از هجر باب---

این چه زینب بود کز روزی که آمد دروجود لحظه ای از غم نیاسود ساعتی راحت نبود

هرزمان از داغ یاران ماتم او تازه بود قلبش از داغ عزیزان بود زپروز وشب کباب--

روزگاری ازغم جدش چونی اندر نوا بود گریان دائما از هجر ختم الانبیا

تاکه رحلت کرد از دار جهان خیرالنسا این زمان باشد زمرگ مرتضی در اضطراب---

گاهی ازبهر برادر دیده را نمناک کرد درعزایمجتبی گردون به فرقش خاک کرد

گاه از بهر حسینش جامه بر تن چاک کرد ماه رخسار حسینش شد نهان اندرحجاب---

این همان زی


mh.gole lale
ساعت18:29---27 شهريور 1390
تبليغات X
از هر کجا-از هر دری
فتوبلاگ +نوشته های روزانه

پناهگاه جهان(مهدی فاطمه)عج...
دیرگاهی است پناهنده ی این درگاهم بلکه عمری است که خاک ره این خرگاهم

گرچه درهر نفسی کالبدم می میرد بامید تو بود زنده ، دل آگاهم

گاهی از ذوق لبت لاله صفت می شکفم گاهی از شوق قدت شمع صفت می کاهم

گر برانی زدرم ازهمه درویشترم ور بخوانی به برم ور همه شاهان شاهم

گر بود خشم تو، در خطه ی خاکم ماهی ور بود مهرتوبر قبه ی گردون ، ماهم

پرتوی گر زتو تابد به من ایچشمه ی نور! شجر سینه ی سینا ولسان اللهم

طور نور است به اشراق تومارا ظلمات خضرم ار سایه ی لطف تو بود همراهم

گر زچاه غم ونفرت تو نجاتم بخشی یوسف مملکت مصرم وصاحب جاهم

تیشه ی ریشه کن قهر تورا من کوهم کهربای نظر لطف تورا من ، کاهم

بستان داد من از طالع بیداد گرم ورنه درخرمن گردون زند آتش ، آهم

تیره وتار شد ازدود دل آئینه ی فکر ترسم آن آ ینه ی حسن جهان آرایم

مفتخرخاک ره گوشه نشین در تواست بهر او گوشه ی چشمی زشما می خواه *

*-سرود های مهدی-صص12-13-گردا<رنده:حسین حقجو-انتشارات قلم -قم

+ نوشته شده در جمعه هجدهم شهریور 1390ساعت 19:4 توسط mha3131 | یک نظر

-------------------------------------------------------- ------------------------

تویی زحال دل من گواه مهدی جان
تویی زحال دل من گواه ، مهدی جان که کرده هجر تو،روزم سیاه ، مهدی جان

فروغ دیده ی درماندگان بی یاور به سائل در خود کن نگاه مهدی جان

فقیر، دست گدایی به که؟ دراز کند منم گدا وتویی پادشاه ، مدی جان

بیا بیا که به بازارآرزوها یم متاع من همه شد اشک وآه ، مهدی جان

اگر زگرد گنه دیده ام ندیده تو را بر آورش تو زگرد گناه ، مهدی جان

گراشتباه بود راه ورسم زندگیم مرا بدر کن ازاین اشتباه ، مهدی جان

برای مادرپهلو شکسته ات ، زهرا بغیر تو که؟ بود دادخواه، مهدی جان

به انتظار توشد پیر(کربلایی) بس بمانده دیده ی حسرت به راه ، مهدی جان

بچاه جهل گر افتاده ام زنادانی زراه لطف برآرم زچاه ، مهدی جان

زجور زخم زبانها دلم بدرد آمد دوایدرد تویی ازالاه ، مهدی جان

بحق خون شهیدان راه آزادی بگیردست من بی پناه ، مهدی جان-----

صاحب زمان

ای مایه ی آمید یا صاحب الزمان جانم بلب رسید یا صاحب الزمان

ای کشتی نجات ،ای حجت خدا! ای منجی بشر، سلطان ورهنما

دل طالب توهست بردیدنم بیا شد دیده ام سپید ، یا صاحب الزمان

دیگر نمانده تاب ،خورشید دین! بتاب کن روز شیعیان، روشن چو آفتاب

از کثرت گناه ، عالم در انقلاب کی ؟ می شوی پدید، یا صاحب الزمان

ای منتظر! شده دنیا پر از فساد از پرده شو برون در راه عدل وداد

باذوالفقار خود ، بر پا نما جهاد جدت شده شهید یا صاحب الزمان!

لطفی کن وبیا ، قرآن بود غریب احکام آن بود نزد بشر عجیب

قرآنیان شدند در خدعه وفریب لطفی نما بیا ، ای بهترین حبیب!*

*-اثرطبع نادعلی کربلایی -به نقل ازارمغان کربلا-صص:302-304-موسسه مطبوعاتی خزر-تهران





+ نوشته شده در جمعه یازدهم شهریور 1390ساعت 2:2 توسط mha3131 | یک نظر

-------------------------------------------------------- ------------------------

شدم زهجر رخت بیقرار ، مهدی جان
شدم زهجررخت بیقرار ، مهدی جان کشد مراغم این انتظار، مهدی جان

نه آنکه سوخت فراق تو ،جان من تنها بسوخت جان جهان زاین شرار، مهدی جان

بهار بی گل روی تو بی صفاست ،یقین چرا که بی تو نباشد بهار ، مهدی جان

زیمن بودنت بر پاست این جهان ، ورنه نبودکون ومکان پایدار ، مهدیجان

تویی که مظهرعدلی ودادوصلح وصفا بقی وحجت پروردگار، مهدی جان

شریعت نبوی را تو حامی ای ویقین که نیست جزتو شریعت مدار ، مهدی جان

عدو کشد صف وقصد هدم دین دارد بیکه جز تو بدین نیست یار ، مهدی جان

بر آستانه ی چشمم بیا قدم بگذار که جان به راه تو سازم نثار ، مهدی جان

بیاکه چشم جهاندرره تو منظر است رمدکشیده وهم اشکبار ، مهدی جان

بیا زپرده ی غیبت برون که دشمن دین کند زصولت ماهت فرار مهدی جان

بیا سریر عدالت تو نصب کن که تویی یگانه مرد عدالت شعار ، مهدی جان

بیا که خصم زهر سو نموده حمله بدین بیا که شیعه ندارد قرار ، مهدی جان

بیا ومرهم ودارو بدرد مادر نه که شد زضربت در، بی قرار ، مهدی جان

بیا که(عابدی ) خسته دل زفرقت تو مدامش ، آه وفغان گشت کار ، مهدی جان*

*-صص60-61-کتاب سرودهای مهدی -گرداورنده :حسنحقجو-قم-انتشارات قلم

+ نوشته شده در دوشنبه هفتم شهریور 1390ساعت 1:46 توسط mha3131 | نظر بدهید

-------------------------------------------------------- ------------------------

ای فلکگردی خراب بردی آخر بوتراب
ای فلک کردی خرا ب بردی آخر بوتراب(2بار

جملگی ای شیعیان بر سینه وبر سر زنید عندلیب آسا زدل افغان یا حیدر زنید

ازشرارآهتان آتش به خشک وتر زنید جای دارد گر که خون باری زدیده جای آب

آن شهنشاهی که دارد بر وجودش افتخار ماسوی ، لوح وقلم سکان عرش کردگار

آنکه اندر قبضه اش لا سیف الا ذوالفقار حجت حق ابن احمد ختمی مآب

گشت در مسجد روان چون خسرو ملک حجاز از برای طاعت حق تا بگذارد نماز

کرد بازی نقش خود را بس جهان حیله ساز از جفای ناکسی شد لنگر ایمان خراب----

سر نهادی چون به سجده مرشد روح الامین ابن ملجم چون اجل برجستآندم از کمین

تیغ بیداد وستم را زد به فرق شاه دین عروه الوثقی دین افتاد بر روی تراب-----

جبرئیل از این عزا بر سینه وبر سر زنان قد قتل گویان به ما بین زمین وآسمان

ای فلک ظلمی که پنهان داشتی کردی عیان شرمت آخر تا بکی بر بردن خوبان شتاب--

عندلیبان گلستان نبی در شور وشین مجتبی از یکطرف گریان واز یک سو حسین

لولوء مرجان شان جاری برخسار از دوعین زینب وگلثومدر آه وفغان از هجر باب---

این چه زینب بود کز روزی که آمد دروجود لحظه ای از غم نیاسود ساعتی راحت نبود

هرزمان از داغ یاران ماتم او تازه بود قلبش از داغ عزیزان بود زپروز وشب کباب--

روزگاری ازغم جدش چونی اندر نوا بود گریان دائما از هجر ختم الانبیا

تاکه رحلت کرد از دار جهان خیرالنسا این زمان باشد زمرگ مرتضی در اضطراب---

گاهی ازبهر برادر دیده را نمناک کرد درعزایمجتبی گردون به فرقش خاک کرد

گاه از بهر حسینش جامه بر تن چاک کرد ماه رخسار حسینش شد نهان اندرحجاب---

این همان زی


mh.gole lale
ساعت18:28---27 شهريور 1390
تبليغات X
از هر کجا-از هر دری
فتوبلاگ +نوشته های روزانه

پناهگاه جهان(مهدی فاطمه)عج...
دیرگاهی است پناهنده ی این درگاهم بلکه عمری است که خاک ره این خرگاهم

گرچه درهر نفسی کالبدم می میرد بامید تو بود زنده ، دل آگاهم

گاهی از ذوق لبت لاله صفت می شکفم گاهی از شوق قدت شمع صفت می کاهم

گر برانی زدرم ازهمه درویشترم ور بخوانی به برم ور همه شاهان شاهم

گر بود خشم تو، در خطه ی خاکم ماهی ور بود مهرتوبر قبه ی گردون ، ماهم

پرتوی گر زتو تابد به من ایچشمه ی نور! شجر سینه ی سینا ولسان اللهم

طور نور است به اشراق تومارا ظلمات خضرم ار سایه ی لطف تو بود همراهم

گر زچاه غم ونفرت تو نجاتم بخشی یوسف مملکت مصرم وصاحب جاهم

تیشه ی ریشه کن قهر تورا من کوهم کهربای نظر لطف تورا من ، کاهم

بستان داد من از طالع بیداد گرم ورنه درخرمن گردون زند آتش ، آهم

تیره وتار شد ازدود دل آئینه ی فکر ترسم آن آ ینه ی حسن جهان آرایم

مفتخرخاک ره گوشه نشین در تواست بهر او گوشه ی چشمی زشما می خواه *

*-سرود های مهدی-صص12-13-گردا<رنده:حسین حقجو-انتشارات قلم -قم

+ نوشته شده در جمعه هجدهم شهریور 1390ساعت 19:4 توسط mha3131 | یک نظر

-------------------------------------------------------- ------------------------

تویی زحال دل من گواه مهدی جان
تویی زحال دل من گواه ، مهدی جان که کرده هجر تو،روزم سیاه ، مهدی جان

فروغ دیده ی درماندگان بی یاور به سائل در خود کن نگاه مهدی جان

فقیر، دست گدایی به که؟ دراز کند منم گدا وتویی پادشاه ، مدی جان

بیا بیا که به بازارآرزوها یم متاع من همه شد اشک وآه ، مهدی جان

اگر زگرد گنه دیده ام ندیده تو را بر آورش تو زگرد گناه ، مهدی جان

گراشتباه بود راه ورسم زندگیم مرا بدر کن ازاین اشتباه ، مهدی جان

برای مادرپهلو شکسته ات ، زهرا بغیر تو که؟ بود دادخواه، مهدی جان

به انتظار توشد پیر(کربلایی) بس بمانده دیده ی حسرت به راه ، مهدی جان

بچاه جهل گر افتاده ام زنادانی زراه لطف برآرم زچاه ، مهدی جان

زجور زخم زبانها دلم بدرد آمد دوایدرد تویی ازالاه ، مهدی جان

بحق خون شهیدان راه آزادی بگیردست من بی پناه ، مهدی جان-----

صاحب زمان

ای مایه ی آمید یا صاحب الزمان جانم بلب رسید یا صاحب الزمان

ای کشتی نجات ،ای حجت خدا! ای منجی بشر، سلطان ورهنما

دل طالب توهست بردیدنم بیا شد دیده ام سپید ، یا صاحب الزمان

دیگر نمانده تاب ،خورشید دین! بتاب کن روز شیعیان، روشن چو آفتاب

از کثرت گناه ، عالم در انقلاب کی ؟ می شوی پدید، یا صاحب الزمان

ای منتظر! شده دنیا پر از فساد از پرده شو برون در راه عدل وداد

باذوالفقار خود ، بر پا نما جهاد جدت شده شهید یا صاحب الزمان!

لطفی کن وبیا ، قرآن بود غریب احکام آن بود نزد بشر عجیب

قرآنیان شدند در خدعه وفریب لطفی نما بیا ، ای بهترین حبیب!*

*-اثرطبع نادعلی کربلایی -به نقل ازارمغان کربلا-صص:302-304-موسسه مطبوعاتی خزر-تهران





+ نوشته شده در جمعه یازدهم شهریور 1390ساعت 2:2 توسط mha3131 | یک نظر

-------------------------------------------------------- ------------------------

شدم زهجر رخت بیقرار ، مهدی جان
شدم زهجررخت بیقرار ، مهدی جان کشد مراغم این انتظار، مهدی جان

نه آنکه سوخت فراق تو ،جان من تنها بسوخت جان جهان زاین شرار، مهدی جان

بهار بی گل روی تو بی صفاست ،یقین چرا که بی تو نباشد بهار ، مهدی جان

زیمن بودنت بر پاست این جهان ، ورنه نبودکون ومکان پایدار ، مهدیجان

تویی که مظهرعدلی ودادوصلح وصفا بقی وحجت پروردگار، مهدی جان

شریعت نبوی را تو حامی ای ویقین که نیست جزتو شریعت مدار ، مهدی جان

عدو کشد صف وقصد هدم دین دارد بیکه جز تو بدین نیست یار ، مهدی جان

بر آستانه ی چشمم بیا قدم بگذار که جان به راه تو سازم نثار ، مهدی جان

بیاکه چشم جهاندرره تو منظر است رمدکشیده وهم اشکبار ، مهدی جان

بیا زپرده ی غیبت برون که دشمن دین کند زصولت ماهت فرار مهدی جان

بیا سریر عدالت تو نصب کن که تویی یگانه مرد عدالت شعار ، مهدی جان

بیا که خصم زهر سو نموده حمله بدین بیا که شیعه ندارد قرار ، مهدی جان

بیا ومرهم ودارو بدرد مادر نه که شد زضربت در، بی قرار ، مهدی جان

بیا که(عابدی ) خسته دل زفرقت تو مدامش ، آه وفغان گشت کار ، مهدی جان*

*-صص60-61-کتاب سرودهای مهدی -گرداورنده :حسنحقجو-قم-انتشارات قلم

+ نوشته شده در دوشنبه هفتم شهریور 1390ساعت 1:46 توسط mha3131 | نظر بدهید

-------------------------------------------------------- ------------------------

ای فلکگردی خراب بردی آخر بوتراب
ای فلک کردی خرا ب بردی آخر بوتراب(2بار

جملگی ای شیعیان بر سینه وبر سر زنید عندلیب آسا زدل افغان یا حیدر زنید

ازشرارآهتان آتش به خشک وتر زنید جای دارد گر که خون باری زدیده جای آب

آن شهنشاهی که دارد بر وجودش افتخار ماسوی ، لوح وقلم سکان عرش کردگار

آنکه اندر قبضه اش لا سیف الا ذوالفقار حجت حق ابن احمد ختمی مآب

گشت در مسجد روان چون خسرو ملک حجاز از برای طاعت حق تا بگذارد نماز

کرد بازی نقش خود را بس جهان حیله ساز از جفای ناکسی شد لنگر ایمان خراب----

سر نهادی چون به سجده مرشد روح الامین ابن ملجم چون اجل برجستآندم از کمین

تیغ بیداد وستم را زد به فرق شاه دین عروه الوثقی دین افتاد بر روی تراب-----

جبرئیل از این عزا بر سینه وبر سر زنان قد قتل گویان به ما بین زمین وآسمان

ای فلک ظلمی که پنهان داشتی کردی عیان شرمت آخر تا بکی بر بردن خوبان شتاب--

عندلیبان گلستان نبی در شور وشین مجتبی از یکطرف گریان واز یک سو حسین

لولوء مرجان شان جاری برخسار از دوعین زینب وگلثومدر آه وفغان از هجر باب---

این چه زینب بود کز روزی که آمد دروجود لحظه ای از غم نیاسود ساعتی راحت نبود

هرزمان از داغ یاران ماتم او تازه بود قلبش از داغ عزیزان بود زپروز وشب کباب--

روزگاری ازغم جدش چونی اندر نوا بود گریان دائما از هجر ختم الانبیا

تاکه رحلت کرد از دار جهان خیرالنسا این زمان باشد زمرگ مرتضی در اضطراب---

گاهی ازبهر برادر دیده را نمناک کرد درعزایمجتبی گردون به فرقش خاک کرد

گاه از بهر حسینش جامه بر تن چاک کرد ماه رخسار حسینش شد نهان اندرحجاب---

این همان زی


کورش
ساعت18:02---27 شهريور 1390
سلام وبلاگ خوبی داری به وبلاگ منم یه سر بزن خوشحال میشم اگه مایل به تبادل لینک بودی خبر بده
موفق باشی


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان مهدی معود و آدرس رمضان.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 6
بازدید ماه : 12
بازدید کل : 10290
تعداد مطالب : 10
تعداد نظرات : 5
تعداد آنلاین : 1